گفتم سلام

سکوت کردی

نگاهت را دزدیدی و نگفتی

 نگفتی ما هم دلی داریم

نگفتی این همه دوری برای چیست

نگفتی

                                 تنها گفتی خداحاظ                   

دبیر فارسی:عشق تنها کلمه ای است که فعل ماضی را به مضارع تبدیل می کند !

دبیر ریاضی:رابطه ی عشق با قلب  مانند زاویه ی هر وتر است !

دبیر شیمی:عشق اسیدی است که به قلب اثر می گذارد!

دبیر ورزش:عشق اولی گلی است که که به دروازه ی قلب شوت می شود !

دبیر زیست:عشق یک نوع بیماری است که ویروس آن از راه عشق وارد می شود !

دبیر انشاء:هر چه درمورد عشق می دانید بنویسید :

نوشتم =>عشق یعنی گم شدن در یک نگاه =>اتفاقی بر سر یک ایستگاه

آهای قصابی عالم           چه حالتی داره مستی

چه حالی داره وقتی         کسی رو می پرستی

سهراب : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی..... گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی..... گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه ی باران ندیده

اجازه هست خیال کنم تاآخرش مال منی؟ خیال کنم دل منو با رفتنت نمی شکنی اجازه هست خیال کنم بازم میای می بینمت بااون چشمای مهربون دوباره چشمک میزنی طپش طپش باچشمکت غزل بگم برای تو بااتکا به عشق تو تو زندگی برم جلو...   ms

love isnot stying under rain and getting wet

 love is on umbrella to befor some to day that dosnot under tonot why not get wet      

جیگرمن هاااااااااااااااااااااااااااا

خدایا

آنکه در تنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشتتو در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نزار

کا ش می دانستم زندگی با همه وسعت خویش محفل ساده ی غم خوردن نیست .......

زندگی خوردن و خوابیدن نیست .......

اضطراب و هوس و دیدن و نادیدن نیست ......

زندگی جنبش و جاری شدن است .......

از تماشا گه آغاز حیات تا به جایی که خدا می داند .......